یادداشت | جایگاه "فرهنگ عمومی" در گام دوم انقلاب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، منظومه فکری مقام معظم رهبری را میتوان در کتابهایی همچون دغدغههای فرهنگی، قرارگاه فرهنگی، انسان 250 ساله جستجو کرد، البته کتابی هم با عنوان منظومه فکری آیت الله خامنهای توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران نوشته شده است که قابل تامل میباشد.
فرهنگ مسئلهای است که بالاترین تاثیر را در سرنوشت انسان دارد و یکی از بزرگترین دغدغههای رهبر انقلاب نیز بوده و هست. ایشان معتقدند: «فرهنگ مجموعهای سیال از عناصری است که ذاتی یک جامعه و بومی ملت آن به شمار میآید و بخشی از آن جوششی از نسل گذشته به نسل حاضر و بخش دیگر کوشش و ثمره تلاش نسل حاضر است و شامل خاطرات، ذهنیات، اندیشهها، ایمانها، باورها، سنتها، آرمانها، علم، زبان، دین، آداب معاشرت و زندگی، ذخیرههای فکری و ذهنی یک ملت بوده و نیز چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها رو به رو است.[1]»
این ترتیب که از نظرات مردم درباره مسائل مختلف آغاز میشود به ایمان و باور آنها نسبت به اتفاقات منتج میشود و نهایتا به سبک زندگی، اخلاق و علم حضوری انسان به عالم میگردد. فرهنگ عمومی یکی از کارهایی که برای فرهنگسازی باید از آن شروع کرد و نمیتوان قبل از اصلاح اندیشه و نظرات، به اخلاق اجتماعی دست بگذاریم و به دنبال تغییر رویکرد باشیم.
فرهنگ عمومی لازمه تغییر اجتماع
هویت اجتماعی اهمیت بسیاری دارد، بعد از اینکه اندیشه شروع به تغییر کرد و نهایتا منتج به تغییر اخلاق و سبک زندگی شد، هویت اجتماعی انسان نیز میتواند درگیر تغییر باشد. درباره هویت ایرانی باید تاکید داشت که به طور خاص از دین جدا نیست. این سخن را گذشته تاریخی ما را تایید میکند و امروز در نبرد رسانهای دینزدایی در دستور کار قرار گرفته است و هدف اصلی اندیشه آرمانی انسان ایرانی است، چرا که وقتی هدف را از انسان گرفتند، دیگر چیزی برایش نخواهد ماند.
آرمان مشترک در اجتماع سبب میشود که هویت اجتماعی پایدارتر شود و فرهنگ عمومی علاوه بر رفتارهای فردی و اجتماعی در تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای حکومتی نیز تاثیر عمیق دارد و باید آن را به شکل صحیح تبیین و پیگیری کرد. مهمترین وظیفه اندیشکدهها و مراکز اندیشهورز توسعه و ایجاد تصمیم است و فرهنگ عمومی تا این اندازه میتواند بر روی تصمیمات کلان اجتماعی تاثیرگذار باشد.
فرهنگ عمومی در دولایه
فرهنگ عمومی در جامعه در دو بخش خود را نمایان میکند، در بخش ظاهری نوع پوشش، شکل لباس و تیپ گویای تغییرات مشهود در فرهنگ عمومی است. البته ورای اینها به معماری هم میتوان توجه داشت، اما بخش غیر قابل مشاهده تغییر در فرهنگ عمومی یکی از مسائلی است که باید نسبت به آن اهتمام داشت و آن عقاید، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، هنر و ادبیات و ... است که از سرمایههای معنوی ملت و ارزش جامعه به حساب میآید.
گام دوم انقلاب اسلامی با مشکلات، فراز و فرودهایی روبرو خواهد بود و با بیماریهای متعدد فرهنگی در کشورمان مقابله خواهد کرد، و از آنجایی که تجربه این مشکلات فرهنگی در سایر نقاط دنیا و کشورهای مسلمان نشین نیز شیوع پیدا کرده است، آغاز مشکلات خطرناک در فضای اجتماعی کشور میشود.
اختلافات فرقهای و قومی
کشور ما محفلی است برای حضور فرقهها و اقوام مختلف که در کنار همدیگر در آرامش و صفا زندگی میکنند. کرد، لر، بلوچ، مازندرانی، شمالی، فارس و ترک، همه و همه بر معیار اندیشه خویش و با احترام به اقوام دیگر کار خویش را پی میگیرند و به خوبی پاسدار تفکر اسلامی و غیرت انقلابی بودند. از میرزا کوچک خان جنگلی تا خیابانی و شهیدان جنوب.
اما چیزی که امروز در حوزه تقابل فرهنگی دشمن بر روی آن دست گذاشته است، ارجحیت دادن هر قوم به خود، نسبت به اقوام دیگر میباشد. یعنی در میان مردم ترک نژاد را معیار اصلی برتری بدانند، در لرها همینطور، عربها همچنین و ... همین مسئله سبب میشود که درگیری میان اقوام بالا بگیرد و کوچکترین سوء تفاهمی زمینهساز تنشهای مختلف گردد.
تسلیم شدن در برابر فرهنگ فاسد غربی و حتی ترویج آن با انگیزههای سیاسی و عقیدتی
وقتی دولتی بر سرکار بیاید که نسبت به اندیشه واقعی انقلاب اسلامی سست باشد و باورش به جای تکیه بر داخل، ایمان به کدخدایان باشد؛ بدون شک از موضع ضعف در مقابل دشمن قرار میگیرد و آرام آرام دروازههای فرهنگ به روی جماعت نفوذی باز میشود و در هر حفرهای حضور فعال پیدا میکنند.
نتیجه رواج سگ بازی در هر تمدنی، این میشود که کودکی را در یکی از پارکهای تهران اینگونه بدرند و صدا از هیچ شبکه ماهوارهای مروج سگ بازی نیز خارج نشود. امروز هم شنیدهها حاکی است که در قم فعالیت شبکهای این ساختار گسترده شده است و به دنبال ترویج سگ بازی در این شهر مقدس هستند.
خالی کردن دست مردم از آنچه خود دارند و نشانه گرفتن فرهنگ بیگانه به عنوان الگویی مناسب تلاش مذبوحانه خارجیها برای اقناع مردم است، سگ بازی، رواج ارتباطات آزاد مستهجن و ... همه نشانهای از ترویج سبک زندگی غربی است.
وقتی به مردم اعتقادی نداشته باشند
بی اعتقادی و بی اعتنایی برخی از دولتها به مردم خود، در کنار مرعوب بودن بسیاری از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی شکل میگیرد. نهادهای ساختاری کشور به گونهای چیده شدهاند تا در کنار همدیگر اجازه ورود نفوذیها را به داخل ساختار ندهند و از همین رو در صورتی که عرصه به خودفروختگان غربزده واگذار شود، دست واگذاری کشور میزنند.
در دوره پهلوی اول به مانند آب خوردن کوههای آرارات را میدهیم و در دوره پهلوی دوم بدون شلیک گلوله بحرین را تقدیم اعراب میکنیم و همین نقطه سرفرود مسئولین خودفروخته در مقابل غرب است و مردم بدون شک این نوع اندیشه را برنمیتابند. /882/ی702/س
علی اصغر سیاحت
[1] منظومه فکری آیت الله خامنهای، حجت الاسلام خسروپناه، ص 530